عسلی 10 ماهگیت مبارک
دوست داشتنی ما عشق مامان بابا 10 ماهگیتو بهت تبریک می گیم اینقدر خانوم شدی که خدا بدونه راستی مامانی من که خیلی منتظرم مرواریدای بالاییت در بیاد پس کی در می آن ؟؟؟
دو سه شب پیش همش تو خواب بیقراری می کردی و من تا صبح بیدار بودم و نگرانت که دیگه نزدیکای اذان صبح خوابم برد آخه می دونی عزیز دلم من باید ساعت 6 بیدار بشم و برم سر کار خلاصه نزدیکای طلوع آفتاب بود که تو فرشته آسمونی
اومدی به خواب مامان و گفتی مامان نمازت قضا نشه یهویی از خواب پریدم دلم می خواست بوسه بارانت کنم اما تو اینقدر معصومانه خوابیده بودی که ترسیدم از خواب بیدار شی رفتم نمازم رو خوندم و کلی برات دعا کردم بعدش هم اومدم برات مث همیشه آیه الکرسی خوندم و تو صورتت فوت کردم و تورو به برترین حافظ ها و مهربانترین مهربانان سپردم و رفتم سر کار