آمیتیسم عیدت مبارک
عشق مامان و بابا اولین تجربه عید نیمه شعبان رو بهت تبریک می گیم البته پارسال هم نیمه شعبان بودی اما تو وجود مامان و از طریق مامان همه چیزو درک میکردی
ما عید رفتیم خونه مامان بزرگت اراک کلی به تو خوش گذشت وقتی با هم رفتیم مراسم مولودیه همسایه مامان بزرگ وقتی خانم مداح مولودی خوانی میکرد تو تو بغل خاله ملیح اینقدر دس دسی کردی و نانای کردی و ذوق جشن رو کردی که همه بهت نیگا می کردن و می خندیدن بعد یه خانم اومد و به من گفت می شه چند لحظه وقتتون رو بگیرم منم گفتم بفرمایید بعد گفت من خبرنگار صدا و سیما هستم می شه از دخترتون فیلم بگیریم و تو تلویزیون پخش کنیم آخه دخترتون خیلی جذابه تو رو خدا براش اسفند دود کنید همه مجلس اینو بهم گفتند بعد خانم همسایه برات اسفند آورد و تو مجلس چرخوند بعد اون خانم گفت چند وقت پیشم یه نینی رو تو بیست و سی نشون دادند منم گفتم که باید با باباییش مشورت کنم
عزیز دلم دیشب اخم کردن رو یاد گرفتی تا میگیم آمیتیس اخم کن و بهت اخم میکنیم چنان اخمی میکنی که بیا و ببین شاید یه عکس از اخم کردنت بتونیم بذاریم