آمیتیسآمیتیس، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

آمیتیس خورشید زندگی من و باباش

شاهزاده کوچولو

1390/10/18 13:11
نویسنده : مادر
1,086 بازدید
اشتراک گذاری

قلبم ، دیروز بعد از 17 روز تاخیر بالاخره تو رو بردم واسه کنترل 15 ماهگیت ، وزنت 13 کیلو قدت 82 دور سرت هم یادم نیست خلاصه همه چیزات عالی بودن کلی تو مرکز بهداشت قربون صدقت رفتن دورت جمع شده بودن و خلاصه کلی شلوغ بازی البته بگم که از حالا استرس واکسن 18 ماهگیتو دارم و داره جونم به لبم میرسه ...

بگذریم حرفای خوب خوب بزنیم

فرهنگ لغاتت

داغ همون داغ

شعر ب ب بلک شیپ رو تا حدودی بلد شدی و می خونی

یه دختر کوچولو کلیپش تو موبایل بابایی هست که پشه پاهاشو زده تو جلوجلو بیشتر کلماتش رو بلد شدی و میگی

راستی به دایی سجاد جون دایی میگی و تا موبایل ماما زنگ میزنه میگی دایی

تاتی میکنی البته هول میشی و بعد از چند قدم خودتو سریع به جلو پرت میکنی

صدای جارو برقی سشوار و همه وسایل خونه رو بلد شدی

تا پول می بینی چشات برق میزنه و سریع به سمتش میری البته ین عادت رو از 4 ماهگی داشتی

کلیه کتاب دفترای مامان و بابا رو خط خطی کردی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (26)

ثمین
18 دی 90 13:10
سلاااااااااااااااااااااااااام دلم براتون تنگ شده بود، اومدم یه سلام کنم و برم
مامان پریسا
18 دی 90 20:57
ایشالله که درد نداشته باشه من هم نگران هستم. راستی امیتیس جان 1 ماه از پریسای من بزرگتره
مامان پرنیا جون
21 دی 90 9:28
وای نفس طلا قربون این عکس قشنگت.مامان جونت کلی ذوق داره که دختر یکی یه دونش داره بزرگ میشه .انشالله هزار ساله شی عزیزکم .میبوسمت امیتیس عزیزم این گلا هم واسه مامان خوش سلیقه و بامرام و مهربونت عزیزکم
پرنیا جون
25 دی 90 8:31
نفس طلای خاله چه طوری مامان جونت خوبه کجاین افتخار نمیدین عزیز دلم
مامان پرنیا جون
26 دی 90 13:14
خانوم طلا خورشید خانوم زندگی بتاب بر قلب دو عاشق که نفس وجودشان در گرو لذت و خنده و درخشش توست آمــــــــــــــــــیتیس عزیزم
پرنیا جون
26 دی 90 13:17
طلا خانوم کجای
مامان پریسا
27 دی 90 19:54
سلام بهمون سر نمیزنید؟
مامانی فری
28 دی 90 12:09
سلام عزیزم نازی به این دختر خوشکل عکس جدیدش خیلی قشنگه ماشالله ماشالله بهش بگین در ضمن اپ کردم حتما بیا پیشم
مامان پرنیا جون
28 دی 90 13:24
سلام خانوم طلا خوبین امیتیس عزیزم خوبه خیلی خوشبختم از این که بهم افتخار دادین 2-واسه خاطر این که هر روز بهمون سر میزنید خیلی باعث مباهات من 3به داشتن عزیزانی چون شما افتخار میکنم عزیزم واسه دل درد امیتیس جون بعد اخوردن مغز گردو پسته علتش حساسیت معده اش به ایناست .پرنیا هم اینجوری مزاجش گرم بهش نمیسازه اما من بعد از خوردنش بهش دم کرده زیره یا بادیون میدم یا یه کم عرق نعنا خوب میشه بهش مغزیجات بده خیلی مفید اما علتش نفخ امیتیس جون که با جوشونده این دواهای خونگی خوب مشه عزیزدلم
بهار(مامانی شهراد)
28 دی 90 22:00
سلام گل نازم ماشاالله روز به روز خوشگل تر میشی به مامان جونی بگو واست اسپند دود کنه این هم 10000 تا ماچ واسه خوشگلترین نینی دنیا . . .(آپم گلم)
مامانی فری
30 دی 90 23:15
بهار(مامانی شهراد)
2 بهمن 90 12:01
سلام عزیز دلم آپ کردم بدو با مامانی بیا پیشمون
مامان بیتا
4 بهمن 90 11:50
کـمـک کـن مـثـل مشهد، شهر رؤیا دلـم پـر ازدحـام از نـور بـاشــد پـر از پـرواز کـفـتـرهـاى کوچک سـرم سـبـز و دلـم پـر شور باشد شهادت امام رضا (ع)تسلیت باد
گروه بالی گل
4 بهمن 90 18:54
خاطره ای فراموش نشدنی را با گروه بالی گل برای کودکان خود بجای بگذارید حتما ببینید http://badkonak.rzb.ir گروه بالی گل را به دوستان خود معرفی کنید تا آنها هم از خدمات ما بهره مند شوند امیدواریم هر روز کامتان شیرین باشد
مامان آرشیدا کوچولو
5 بهمن 90 1:24
ماشالله چه جیگریه
پرنیا جون و مامانش
5 بهمن 90 9:19
عزیز خاله کجای کم پیدا دلمون واسه هم خودت و هم مامان جونت تنگ شده
پرنیا جون و مامانش
8 بهمن 90 8:13
عزیز دلم کجای نگرانت شدینم دلمون براتون تنگ شده چرا مامان جون زود به زود اپ نمیشه
آرتین خان
12 بهمن 90 0:42
ماشالا چقدر پیشرفت کردی خاله جون مامانی نگران نباش منم خیلی میترسیدم اما اون طوری ها هم که شنیده بودم نبود
ثمین
13 بهمن 90 13:07
سلام اومدم ازتون دعوت کنم از نمایشگاه هفت سین دنیای نفیــــــــــس دیدن کنید!
پرنیا جون و مامانش
16 بهمن 90 10:31
عزز دلم دلمون واست تنگ شده کجای نتتون هنوز قطع اشکال نداره هر زمان توی اولین فرصت وصل شد مامان جونت با هیه سورپرایز بزرگ میاد این جا چون ما چشم به راهتونیم عزیز دلم
مامان پرنیا جون
18 بهمن 90 8:09
امیتیس کجای عزیزم الان پیش خودم همش فکرم این چه قدر تغیر کردی با اون چهره قشنگت زودتر بیا و عکساتو بزار دلمون یه ذره شده خانومم
مامان پرنیا جون
20 بهمن 90 10:53
امیتیس جون مریم جون دلمون یه ذره شد کجایین
مامان پرنیا جون
26 بهمن 90 12:51
عزیزم دلتنگ میشوم وقتی نیستی . هی میام سر میزنم و میرم میبینم خبری نیست چرا زودتر نتتون رو درست نمیکنین ما دلمون یه ذره شده
مامانی فری
27 بهمن 90 8:50
سلام عزیزم کم پیدایی دلم برات تنگ شده بود
مامان آراد
1 اسفند 90 14:42
سلام..ماشالا چه دخمل بزرگ و نانازی شدی خاله... به مامان بگو برات اسپند دود کنه....
مامانی فری
4 اسفند 90 9:51
فدات بشم دلم برات تنگ شده بود منتظر عکسهای جدید هستیم در ضمن اپ کردم منتظرتم عزیزم