آمیتیسآمیتیس، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه سن داره

آمیتیس خورشید زندگی من و باباش

نی نی متین

سلام بر شما دوستان مهربون آمیتیس جون در حدود 12 روزیه که صاحب پسر خاله ای شده به اسم متین البته به قول خودش نی نی متین یه پسر کوچولوی 2  کیلو 900 گرمی خوشگل و سفید و کلی عسلی که الهی قربونش برم از دور هزار بار می بوسمش آخه خاله هنوز از تهران نیومدن و قراره واسه عاشورا تاسوعا بیان که آمیتیس هر روز زنگ می زنه و با نی نی متین صحبت می کنه و روز شماری می کنه که بیان و از نزدیک ببیندش و بگیردش بغل و ..... راستی دیروز آمیتیس و مامانی از پشت تلفن صدای سکسکه های نی نی متین رو شنیدن   و کلی خندیدن  آمیتیسم قربون مهربونی و پاکیت برم هزاران بار بوسسسسسسسسسس   متین عزیزم اومدنت به این دنیای قشن...
12 دی 1391

شعر خوندن آمیتیس

سلام دوستای گلمون ، آمیتیس من فردا 2 سال و 2 ماهه میشه کارای قشنگی را جدیدا یاد گرفته مثلا شعرا رو کامل از حفظ می خونه مثل یه توپ دارم قلقلیه یا گنجیشکک اشی مشی در حدود 6 ماهی هم هست که اعداد رو از 1 تا 10 به فارسی و انگلیسی بلده حروف الفبای انگلیسی رو هم تقریبا بلده آمیتیسم ازش می پرسیم می خوای چیکاره بشی میگه دکتر می پرسیم بعدش چی می خوای بشی می گه اینشتین میگیم کجا می خوای کار کنی جواب می ده ناسا میپرسیم ناسا کجاست می گه آمریکا . یکی دو ماهیه که با مولفیکس خدا حافظی کرده و برای خودش مستقل شده . یه سری عکسای جدید هم داره که بابا ی به زودی تو یه پست جدید همراه با توضیحات براتون میذاره . راستی تا یادم نرفته ب...
2 آذر 1391

مروارید من آمیتیس

صدف قطره ای در صدفی پنهان شد                        رفته رفته به صدف مهمان شد در نهانخانه  تاریک صدف                          محرم راز شد و عریان شد چند روزی که گذشت ، دید منزل تنگ است در و دیوار صدف چون سنگ است کمی آزرده شد ، از خود پرسید                          &...
24 خرداد 1391

Amitis i looooooove you

                                                         این عکسها رو عزیزترین ، من و تو و بابایی به همراه مادر رفته بودیم عباس آباد ازت گرفتیم فقط تو بغل بابات می رفتی و ما رو یادت رفته بود                                               ...
10 خرداد 1391