آمیتیسآمیتیس، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

آمیتیس خورشید زندگی من و باباش

محبت استاد

1392/8/11 18:14
نویسنده : مادر
1,351 بازدید
اشتراک گذاری

همیشه تو ذهنم سوال بود که چرا بچه ها دانشگاه اراک(میدان شریعتی) همیشه تعریف دکتر علی اصغر قدیمی استاد برق دانشکده برق و رئیس تصحیلات تکمیلی دانشگاه اراک  را همیشه خیلی خوب می کنند چه چیزی دکتر قدیمی را از دیگر استادان متمایز  می کنه که این قدر طرف دار داره و اغلب دانشجویان همیشه تعریف تمجید از ایشون می کنند.در تابستان که من داشتم روی پایان نامه کار می کردم یک روز به استاد پیام دادم" استاد متاسفانه دخترم مریض هستش و من به سختی می تونم ادامه کار بدم باید بیشتر برای من وقت بگذارید "استاد گفت من الان مشهد هستم دعا می کنم باشه هماهنگ می کنیم همدیگر ببینیم خلاصه اینکه ایشون از مشهد که آمدند قراری گذاشتیم رفتیم پیش هم و در مورد پایان نامه صحبت کردیم. فردا ساعت پنچ بعدازظهر بود که من بیمارستان پیش آمیتیس بودم دیدم دکتر تماس گرفت گفت مهندس جان کجا هستی من گفتم بیمارستان گفت من و خانمم برای ملاقات از دخترتون می خواییم بیام بیمارستان ملاقات آمیتیس خانوم من گفتم استاد راضی به زحمت شما نیستم گفت چه زحمتی آدرس بده ،خلاصه با خانومش آمدند دختر خانم نازش بهار خانم همراش بود.  برای آمیتیسم یک عروسک فوق العاده شیک که معلوم بود بنده خدا حداقل 40تا 50هزار تومان پول داده و خریده آورده واقعا منو شرمند خودش کرد. من تازه فهمیدم وقتی داشجو ها تعریفش می کنند یعنی چی؟واقعا این رفتار استادجای تعریف داره که حتی دانشجو خودشو تو هر شرایط روحی رها نمی کنه و این نشون میده مردان بزرگ روزگار چطوری به این منزلت دست پیدا می کنند من این داستان نوشتم تا مردمان این شهر بدونند که آدم های بزرگی در کنارشون هستند که رفتارشون برای ما درسی هست که بادیگران در هر پست مقامی که هستند فرقی نمیکنه یک انسان به تمام معنا هستند.

در صورتی از خیلی ها که سالها در کنارش بودی و زندگی کردی حتی در حد یک زنگ هم خبری نیست این نشون میده چطوری یک انسان به درجه می رسه محبوب دل مردمانش میشه و هرگز ار روان آنها پاک نمیشه این مطلب را به عشق محبت استاد قرار دادم  نام این استاد در خاطرات آمیتیس خانم همیشه جاویدان باشد امیدوارم خودم هم روزی به این درجه از انسانیت برسم و بتونم دلهای مردمان شهرم را به این صورت بدست اورم.

نوشته بابا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان فتانه
15 مهر 92 10:39
مااومدیم بااپ جدید
مامان شایلین جون
15 مهر 92 14:27
خیلی جالبه. آره کمتر کسی اینجوری پیدا میشه. اونم استادای امروزی که اینقدر پرتوقع و مغرورن.البته حتما شما خودتون هم خیلی خوبید که استادتون اینقدر محبت داره بهتون. بابایی لطفا بگید امیتیس نازنینم چطوره؟هنوز بیمارستانه یا اومده خونه؟دوست خوب من حالش چطوره؟ تورو خدا مواظب هر دوشون باشید. من شرمندم که چند روزیه نتونستم حالشونو بپرسم. از طرف من بهشون سلام برسونید و آمیتیش عزیزمو ببوسید.

سلام لطف دارین مرسی، آمیتیس هم خوب هستند چند روزی هست مرخص شده خونه پیش مامان هست

مامان ترنم
16 مهر 92 8:46
خوب اين استاد با اين روحيه بايدم اينقدر محبوب دل همه باشه. من خودم ايشون رو نديدم ولي وصفش رو قبلا هم شنيده بودم. چقدر بايد يه آدم پاك و بي آلايش باشه اين همه توي دل مردم شهرش جا باز كنه. توي اين روزگار بي‌رحم وجود همچين آدمهايي باعث بركت شهر مي‌شه.
مامان ترنم
16 مهر 92 23:24
این خنده هایی که طعم عسل می دهند و قلب آسمان را آب می کنند، ای کاش همیشه در چهره هایتان باقی بمانند! آمیتیس عزیز روزت مبارک
مامان آیسا
11 آبان 92 8:10
سلام عمو من واقعا خوشحالم که دخملی سلامتیشو بدست آورده در ضمن منم این استاد رومیشناسم بسیار خانواده خوب و بزرگی هستند