روزگار سخت
سخت است و سخت می گذرد روزگار من
رفت از تنم توان و زدست اختیار من
ازچشم دل بسان قطره اشکی فتاده ام
چشمی نماده تا که شود چشم انتظار من
شبها که خواب نیاید به چشم تر
هستند ستارگان فلک در شمار من
عشقت فکند شعله جان سوز و رفت
مرهم نداد به این دل پر زخمدار من
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی