آمیتیسآمیتیس، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

آمیتیس خورشید زندگی من و باباش

خدایا

1392/6/26 22:11
نویسنده : مادر
320 بازدید
اشتراک گذاری

خدایا
خواستم بگویم تنهایم
اما نگاه خندانت مرا شرمگین کرد
چه کسی بهتر از تو
.
.
.
کار خدا نشد ندارد،
او خوب می داند چطور در و تخته را به هم جور کند
خواسته هایت را به او بسپار،
او حتما راهی برای رسیدن، به تو نشان خواهد داد...
.
.
.
خدایا مرا ببخش
که همواره در گرفتاری هایم؛ دنیا را از تو خواسته ام
الهی دستانی عطا کن که تو را برایم از تو بخواهد...
.
.
.
خدایا به تنهاییت قسم،
ما را به آنچه که قسمتمان نیست عادت نده
.
.
.
زَهر است عطای خلق هرچند که دوا باشد
حاجت از کی طلبی جایی که خدا باشد ؟!
.
.
.
خدایا شکرت که مرا از تمام وابستگی ها می رهانی
و ترس از دست دادن را از من دور کردی
و چنان روحم را بزرگ کردی که دلبسته باشم نه وابسته...
.
.
.
وقت دعا خجالت نکش،
نگو من گناهکارم و صدامو نــمیشنوه
اونـی که اون بالاست بیشتر از اونی که تو فکر میکنی هـــواتـو داره...
.
.
.
آرامش چیست؟ نگاه به گذشته و شکر خدا
نگاه به آینده و اعتماد به خدا
نگاه به اطراف و جستجوی خدا
نگاه به درون و دیدن خدا
لحظه تان سرشار از بوی خدا!
.
.
.
شک نکن
درست در لحظه ی آخر، در اوج توکل و در نهایت تاریکی
نوری نمایان می شود، معجزه ای رخ می دهد
و چه زیبا خدا از راه می رسد...
.
.
.
روزهایی بدی در زندگی آدم می رسد،
که هیچ کسی حتی نمی پرسد "خوبی؟"
برای چنین روزهای بدی، نیاز به یگانه مهربانِ دلسوزی داری
به شرطی که در روزهای خوب فراموشش نکرده باشی و نامش چه زیباست...
"خــــدا"

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان ترنم
27 شهریور 92 8:51
مامان مهربون ، نوشته‌هات خيلي زيباست. ولي نمي‌دونم چرا وقتي خوندمشون دلم گرفت. نمي‌دونم چرا از آميتيس عزيزمون برامون نمي‌نويسي. دلمون واقعا براش تنگ شده. خيلي منتظريم......
مامان شایلین جون
27 شهریور 92 15:26
آمیتیسم دلم برای خودتو مامان گلت تنگ شدهکجایی *** جونم لطفا چیزی بنویس روم نمیشه بهت زنگ بزنم دیگه بسیار دلتنگ و دلواپستونم چشام پر از اشکه به خدا. نمیدونم چرا نمیای؟!!!میدونم اینا رو بابای مهربون آمیتیس عزیزم مینویسه ولی از شما خبری نمیده


تولدانه
30 شهریور 92 0:07
تولد دختر گلتون مبارک با بهترین آرزوها
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
1 مهر 92 22:50
زیبا بود گلمممممممممممممممممممممممممممممممم