آمیتیسآمیتیس، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره

آمیتیس خورشید زندگی من و باباش

آمیتیس در خواب

آمیتیس جند روزی دل درد شدید داشت علت تغذیه نامناسب بود که با مراجعه به پزشک و دادن دارو حالش بهتر شد.   ...
16 مرداد 1393

چه زمانی به بالا نگاه می کنیم ؟

روزی ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻧﯽ، ﺍﺯ ﻃﺒﻘﻪ ﺷﺸﻢ ﻣﯽﺧﻮﺍست ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮔﺮﺍنش ﺣﺮﻑ ﺑﺰند. ﺧﯿﻠﯽ ﺍﻭ را ﺻﺪﺍ ﺰد ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺷﻠﻮﻏﯽ ﻭ ﺳﺮﻭ ﺻﺪﺍ، ﮐﺎﺭﮔﺮ ﻣﺘﻮﺟﻪ نمیشد. ﺑﻪ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﻣﻬﻨﺪﺱ، یک اسکناس 10 ﺩﻻﺭی به پایین انداخت ﺗﺎ ﺑﻠﮑﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺎﻻ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ کند. ﮐﺎﺭﮔﺮ 10 ﺩﻻﺭ ﺭا ﺑﺮداشت ﻭ ﺗﻮ ﺟﯿﺒﺶ گذاشت ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻻ ﺭا ﻧﮕﺎﻩ کند مشغول کارش شد. ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻡ ﻣﻬﻨﺪﺱ 50 ﺩﻻﺭ انداخت ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻻ ﺭا ﻧﮕﺎﻩ کند پول را در جیبش گذاشت. ﺑﺎﺭ ﺳﻮﻡ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺳﻨﮓ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺭا انداخت ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ ﺳﻨﮓ ﺑﻪ ﺳﺮ ﮐﺎﺭﮔﺮ برخورد کرد. ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺳﺮش را ﺑﻠﻨﺪ کرد ﻭ ﺑﺎﻻ ﺭا ﻧﮕﺎﻩ کرد ﻭ ﻣﻬﻨﺪﺱ کارش را به او گفت. ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ماﺳﺖ، ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻬﺮﺑ...
14 مرداد 1393

تفال دخملی به دیوان خواجه شیراز

کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد   یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار   صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل   شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز   نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد جام می و خون دل هر یک به کسی دادند   در دایره قسمت اوضاع چنین باشد در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود   ...
20 تير 1393

الهی ...

گاهی اوقات یه متنی ، یه حرفی ، یه شعری یا یه آهنگی بدجور با دلت همخونی داره مثلا یه وقت تلویزیون رو روشن می کنی یه جمله ای می شنوی یا یه آیه ای است که دقیقا حرف دل آدمو می زنه القصه ، ما دیروز داشتیم از سر کار بر می گشتیم و پامون رو گاز و سرعت بالای صد تا که پپشت یه کامیون رسیدم و درحال چراغ و بوق برای سبقت که جمله پشت کامیون بدجوری منو به فکر فروبرد نوشته بود الهی گاهی نگاهی ، خیلی خیلی قشنگ بود یهو چشام پر اشک شد چقدر عرفانی بود این جمله یاد معلم ادبیات دوران پیش دانشگاهیمون افتادم ، خانم بردیده ، که اصالتا اهل سرزمین ادب شاهرود بود هر وقت این جمله خواجه عبدالله انصاری رو تو کلاس می گفت که الهی بساز کار من و منگر به کردار من ...
6 تير 1393